مسلمان ارمنی!؟
عشق که بر در خانه ات کوبید
زود در را باز نکن
بعضى ها مثل کودکان
در را زده و فرار مى کنند..
مورات مونگان
تو هواپیما رفتم دستشویی ،
وقتی برگشتم دیدم دختره که بغل دستم نشسته اومده سر جای من نشسته !
بهش گفتم چرا سر جای من نشستی ؟!
گفت : فکر کردم پیاده شدی !!!
چند روزه دارم شامپو با نون میخورم بلکه بمیرم و این روزا رو نبینم!
چرا خیلیا فک میکنن خانومای باکلاس رانندگی بلدنیستن !؟
امروز یه دخترخانوم دیدم
.
.
.
.
.
موهای رنگ کردش دم اسبی، ابروهاش هشتی، پوستش خیلی عالی، ساپورتش جدیدترین مدل روز...
آرایشش خلیجی.....
سرتونو درد نیارم، ماه ! خیلی ناز بود...
تو ده ثانیه یه پارک دوبل رفت درحد مایکل شوماخر....
برام سواله چرا وقتی پیاده شد مامانش "امیرعلی" صداش زد!!!
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی
هر چیز که در جُستن آنی ، آنی
مولانا
نوشته شده در سالن های ورزشی ژاپن :
" قهرمانان، مادرزاد به دنیا نیامده اند، بلکه با تمرین و پشتکار به قهرمانی رسیدهاند... "
.
.
.
.
.
.
.
.
نوشته شده در سالن های ورزشی ایران :
" مواظب وسایل شخصی خودباشید !!!
خیانت جزیى از زندگی است!
هیچ پیوند شیمیایی تا ابد، پایدار نیست!
نه کوالاانسی نه یونی نه هیدروژنی!
برای همین واکنشهای شیمیایی به صورت رفت و برگشت اند!
.
.
.
.
مندلیف در حال مخ زدن منشی آزمایشگاه!!
ﯾﺎﺭﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺠﺮﯾﺶ ﺑﻪ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﻣﯿﮕﻪ :
٢ ﻗﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ...
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﺎ ﻛﺠﺎ؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮﭘﺨﻮﻧﻪ!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻛﺮﺍﻳﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ ﻭﻟﻰ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭ خشتکت ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ!!!
ای حکیم ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم!
حکیم گفت: در جوانی مرا دوستی بود که باهم به مکتب میرفتیم
دوستم ترک تحصیل کرد و من معلم مکتب شدم ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا او پورشه دارد، من پوشه!
او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحانی!
او عینک آفتابی، من عینک ته استکانی!
او بیمهی زندگانی، من بیمه ی خدمات درمانی!
او سکه و ارز، من سکته و قرض!
سخنان حکیم چون بدین جا رسید مریدان نعرهای جانسوز زدند
و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتند!
باشد که شما را پندی آموخته و به درد حکیم گرفتار نیایید
ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺗﻮﻥ ﻭﯾﻼﻣﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺳﻠﻮﻧﺎ
ﺑﻔﺮﻭﺷﻢ ﺑﺮﻡ ویرجینیا بخرم ﺑﻬﺘﺮﻩ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﺎ ﻗﺮﺻﺎﻣﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ ؟
نظرات شما عزیزان: